کیست که مرا یاری کند؟

بیشتر از همیشه به ضعف حافظه ام در به یاد سپردن اسم کتاب ها و نویسنده ها و حتی داستان و شخصیت های آن پی بردم و این مسله آزار دهنده شده. اینکه چطور بعضی ها حتی جمله به جمله ی کتاب ها را حفظ میکنند و میتوانند در شرایط لازم از آن ها استفاده کنند همانقدر برایم عجیب است که وقتی کتابی به یک دوست پیشنهاد کردم و او از من مکان جغرافیایی داستان را پرسید چند لحظه زل زدم به صفحه گفت و گویمان که یعنی : ها ؟ برای او عجیب بود که من حتی خوانده باشم کتاب را. 
خجالت آور است اگر بگویم حتی یادم نمی آید کدام کتاب توی کتابخانه ی خانه ی خودم را خوانده ام و کدام را نه ! اما هر بار که میخواهم کتابی انتخاب کنم اول ایستاده چند صفحه اول یا گاهی لازم است وسط و آخرش را بخوانم تا مطمئن شوم نخواندمش. 
همین ها باعث میشود وقتی در جمعی کسی خیلی راحت چندین جمله از کتاب های معروف را میگوید برای من نقش هیرو پیدا کند و خب از آنجایی که این هیروها کم نیستند در اطرافم، باید بپذیرم این من هستم که دچار نوعی عقب افتادگی و نقص حافظه ام. هر چند نگاهی به گذشته امیدوارم میکند همیشه در درس های حفظی علی رغم علاقه مندی ام آنچنان موفق نبودم و برعکس در حل و تحلیل مسائل بهتر بودم و خب این خصوصیت هم دلیل نمیشود چشمم را بر ضعف حافظه ام در این مورد ببندم.
 باور کنید با دقت خواندن و تامل کردن روی جملات را هم امتحان کردم ولی همین الان کتابی که ده روز پیش خوانده ام را با جزییات به یاد ندارم و حتی نمیتوانم یک جمله درست از آن بگویم. 
شما جز کدام دسته اید؟ آیا راهکار یا حتی دارویی برای برون رفت از این حافظه ی رو به زوال وجود دارد ؟  اصلن نجات یافته ای وجود دارد ؟
نظرات 1 + ارسال نظر
منا شنبه 30 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 02:00 ب.ظ http://radiomona.blogsky.com

پگاه جان من هم شدیدا دچارش هستم. روزی اتفاقی توی تاکسی از رادیو شنیدم که بچه های دانشگاهی که اسمش به دلیل همان ضعف حافضه یادم نیست یک سری تمرین برای تقویت حافظه طراحی کرده اند. شاید کارساز بود. باید راه های مختلف را امتحان کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد