چقدر حرف دارم برای نوشتن. انگار همه حرف های این چند سال دارن از مغزم میریزن بیرون. کلمات اینقدر زیادن که نمیذارن تمرکز کنم .
باید سر و سامونشون بدم. باید صف بکشن . هر کدوم سر جای خودشون. باید یه آرشیو درست کنم تو مغزم . باید بهم فرصت بدن .
چقدر حرف دارم برای گفتن . . .
و من چقدر تشنه ی شنیدن .... شنیدن یه حرف تازه که کلیشه ای نباشه ،دلتنگی نباشه ، یادآور مشکلات روزمره و گریبانگیر امروزی نباشه ..... صاف و صادق و ساده .... پگاه جان یه حرف تازه تر بزن
ای جان خواخور گلم بنویس....منم لینک کن